خوش بینی | اعتماد به نفس | انگیزه

خوش بینی را دنبال کنید، مقالات مرتبط با خوش بینی، انگیزه، مثبت اندیشی، اعتماد به نفس در این وبلاگ بروزرسانی می شود

خوش بینی | اعتماد به نفس | انگیزه

خوش بینی را دنبال کنید، مقالات مرتبط با خوش بینی، انگیزه، مثبت اندیشی، اعتماد به نفس در این وبلاگ بروزرسانی می شود

  • ۰
  • ۰

اگر آدم بدبینی هستید، این توانایی را دارید که در یک صدم ثانیه خودتان را در بدترین حالت ممکن تصور کنید. اگر همسایه‌ی جدیدتان شما را به شام دعوت کند، یک مهمانی خسته‌کننده را تصور می‌کنید که تا آخر عمر یادتان نمی‌رود. لباس‌های نو برای شما ابزار شکنجه می‌شوند و هر لحظه منتظرید که با ریخته‌شدن سس سالاد بر روی آنها نابود شوند. اگر برای تفریح به زیباترین پیست اسکی کشور بروید چطور؟ در بهترین حالت سرما می‌خورید یا مچ پایتان می‌شکند‌، در بدترین حالت هم دچار برف‌کوری می‌شوید! این نوشته را بخوانید تا با روش‌های درمان بدبینی بیشتر آشنا شوید.

خوش بینی

  • هادی اولورچی نیا
  • ۰
  • ۰

بعضی آدم‌ها هدف‌ها و آرزوهای کوچک و قابل احترامی دارند، اما برخی می‌خواهند دنیا را تکان دهند. همین هدف‌ها و خواسته‌های رنگارنگ‌مان هستند که زندگی را زیبا می‌کنند و به آن جهت می‌دهند. برای رسیدن به بعضی هدف‌ها باید یک عمر تلاش کنیم، اما بعضی‌هایشان را می‌توانیم یک‌شبه به‌دست بیاوریم. اگر برای رسیدن به اهداف‌مان برنامه‌ریزی ‌کنیم، اعتمادبه‌نفس‌مان بیشتر می‌شود و زودتر پیشرفت خواهیم کرد. شاید شروعش کمی جرأت بخواهد، اما اگر اراده کنیم، بزرگ‌ترین هدف‌های‌مان نیز قابل دسترسی است. با خواندن این مقاله یاد می‌گیریم چگونه هدف تعیین کنیم و به آن برسیم.

هدف


قدم اول: هدف‌های دست‌یافتنی تعیین کنیم

چگونه هدف تعیین کنیم: تعیین هدف

۱. باید هدف‌های زندگی‌مان را پیدا کنیم

برای اینکه تکلیف‌مان با خودمان روشن شود، می‌توانیم چند سؤال اساسی از خودمان بپرسیم. اول باید بدانیم از زندگی چه می‌خواهیم و دوست داریم به کجا برسیم. باید برای امروز، ۱۰ سال بعد و حتی تمام زندگی‌مان هدف داشته باشیم. جواب‌های این مرحله می‌توانند خیلی کلی باشند، مثلا: «می‌خواهم زندگی شادی داشته باشم.» یا «می‌خواهم به دیگران کمک کنم.»

  • هدف‌مان می‌تواند تأسیس شرکت خودمان باشد. شاید هم دوست داشته باشیم اندام متناسبی داشته باشیم یا اینکه تشکیل خانواده بدهیم. هدف‌ها و آرزوها می‌توانند خیلی گسترده و متنوع باشند.

مثال‌هایی از هدف‌های خاص

  • خانواده: می‌خواهم دو بار در هفته با خانواده‌ام ناهار بخورم؛ دو بار در هفته به اعضای خانواده‌ام بگویم چقدر دوست‌شان دارم؛ برای خانواده‌ام در هر وعده‌ی غذایی سبزیجات آماده کنم.
  • کاری: می‌خواهم هر هفته دنبال یک کار جدید بگردم؛ مسئولیت‌پذیرتر شوم؛ هر هفته از یک فرد موفق درخواست ملاقات و از راهنمایی‌هایش استفاده کنم.
  • تحصیل: می‌خواهم برنامه‌نویسی اچ‌تی‌ام‌ال (html) یاد بگیرم: در تعطیلات، اسپانیایی یاد بگیرم؛ در مورد دانشگاه‌های خوب تحقیق کنم.
  • سلامتی: می‌خواهم آخر هفته‌ها ۱۰ دقیقه مدیتیشن انجام دهم؛ دوچرخه‌سواری یاد بگیرم؛ شب‌ها به جای شام، سالاد بخورم.

    ۲. باید هدف بزرگ‌مان را به اهداف کوچک و مشخص تقسیم کنیم

    چگونه هدف تعیین کنیم: تقسیم به اهداف کوچک‌تر

    بیایید دوباره به زندگی‌مان فکر کنیم. کجاهای زندگی‌مان باید تغییر کنند؟ چه چیزهایی باید بهتر شوند؟ این زمینه‌ها می‌توانند کار، اقتصاد، خانواده، تحصیلات یا سلامتی باشند. بیایید از خودمان بپرسیم در هر زمینه‌ای دوست داریم به کجا برسیم و باید چگونه هدف تعیین کنیم تا طی ۵ سال آینده آنها را به دست بیاوریم.

    • اگر هدف اصلی‌مان لاغر شدن است، برای به دست آوردنش می‌توانیم به خوردن غذاهای سالم‌تر و شرکت در مسابقه‌های دوی کشوری فکر کنیم.
    • برای اینکه کسب و کار خودمان را شروع کنیم، هدف‌های کوچک‌ترمان می‌توانند یادگرفتن مدیریت کسب و کار و راه انداختن یک کتاب‌فروشی باشند.

    ۳. باید هدف‌های کوتاه‌مدت‌مان را یادداشت کنیم

    حال که از خواسته‌هایمان اطلاع داریم و هدف‌مان را برای چند سال آینده تعیین کرده‌ایم، باید سفت و سخت به آنها بچسبیم و برای به دست آوردن‌شان تلاش کنیم. باید یک برنامه‌ی زمانی منطقی داشته باشیم. بهتر است در هدف‌های کوتاه‌مدت برای بیشتر از یک سال برنامه‌ریزی نکنیم.

    • وقتی هدف‌هایمان را می‌نویسیم دیگر به راحتی نمی‌توانیم از آنها عبور کنیم و همیشه برای‌شان احترام قائل هستیم.
    • مثلا برای لاغر شدن، اولین هدف‌مان می‌تواند پیاده‌روی یا مصرف بیشتر سبزیجات باشد.
    • برای کارآفرینی می‌توانیم در یک کلاس کتابداری شرکت کنیم یا مناسب‌ترین محل برای کتابفروشی خود را بیابیم.

      قدم دوم: چطور برای رسیدن به هدف‌هایمان از راه‌های مؤثر استفاده کنیم

      ۱. هدف‌هایمان را مشخص کنیم

      وقتی هدف تعیین می‌کنیم باید حتما جواب این سؤال‌ها را بدانیم: کی؟ چی؟ کجا؟ کِی؟ و چرا؟ برای هر هدف کوچکی که تعیین می‌کنیم باید بدانیم چرا آن را انتخاب کرده‌ایم و این هدف چطور در رسیدن به خواسته‌هایمان به ما کمک می‌کند.

      • مثلا برای اینکه خوش‌اندام شویم (یک هدف کلی و بزرگ) یک هدف ویژه تعیین کرده‌ایم: شرکت در مسابقات دوی کشوری. برای رسیدن به این هدف ویژه هم می‌خواهیم با ۵ کیلومتر دویدن شروع کنیم. پس می‌توانیم این طور به سؤالات پاسخ بدهیم: کی؟ من. چی؟ ۵ کیلومتر می‌دوم. کجا؟ پارک پردیسان. کِی؟ در ۶ هفته. چرا؟ تا برای شرکت در مسابقات دو کشوری که هدفم است آماده شوم.
      • برای اینکه کسب و کار خودمان را راه‌اندازی کنیم، یک هدف کوتاه‌مدت تعیین کرده‌ایم: شرکت در کلاس کتابداری. با این هدف می‌توانیم به سؤال‌ها جواب بدهیم: کی؟ من. چی؟ شرکت در کلاس کتابداری. کجا؟ کتابخانه‌ی خوارزمی. کِی؟ چهارشنبه‌ها برای ۵ هفته. چرا؟ تا یاد بگیرم چطور دخل و خرج کتابخانه را مدیریت کنم.

      ۲. هدف‌هایمان باید قابل اندازه‌گیری باشند

      چگونه هدف تعیین کنیم: اندازه‌گیری پیشرفت

      برای اینکه بتوانیم پیشرفت‌مان را بررسی کنیم، هدف‌هایمان باید قابل اندازه‌گیری باشند. مثلا اگر بگوییم: «می‌خواهم بیشتر بدوم»، بررسی پیشرفت کارمان خیلی سخت می‌شود؛ پس بهتر است بگوییم: «می‌خواهم ۱۶ بار دور زمین بسکتبال بدوم.» خب حالا بهتر شد! باید حتما راه‌هایی وجود داشته باشند که تشخیص بدهیم چه‌قدر به هدف‌مان نزدیک شده‌ایم.

      • دوی ۵ کیلومتر یک هدف قابل اندازه‌گیری است. وقتی آن را انجام دادیم دیگر شکی در کار نیست، حتی می‌توانیم هدف‌مان را باز هم کوچک‌تر کنیم. مثلا بگوییم هر دفعه حداقل یک و نیم کیلومتر می‌دوم. با انجام سه مرتبه در هفته به هدفم می‌رسم. بعد از اولین بار می‌توانیم هدف‌مان را این طوری تعریف کنیم: باز هم ۵ کیلومتر دیگر می‌دوم، اما این بار ۴ دقیقه زودتر به خط پایان می‌رسم.
      • شرکت در کلاس کتابداری هم قابل اندازه‌گیری است، چون باید ثبت‌نام کنیم و هر هفته سر کلاس برویم. اما اگر بگوییم: «در مورد کتاب‌داری مطالعه می‌کنم» خیلی مبهم است، چون نمی‌توانیم بفهمیم چه موقع کارمان تمام شده است.

        ۳. هدف‌هایمان را واقع‌بینانه انتخاب کنیم

        حتما باید شرایط‌مان را صادقانه در نظر بگیریم و بدانیم کدام هدف‌ها واقع‌بینانه و کدام‌شان کمی تخیلی هستند. با خودمان روراست باشیم و ببینیم ابزار لازم برای رسیدن به هدف‌هایمان (مهارت، منابع، وقت، دانش) را داریم یا خیر.

        • برای اینکه لاغر شویم و در مسابقات دوی کشوری شرکت کنیم، باید وقت زیادی برای دویدن و تمرین بگذاریم. اگر سرمان خیلی شلوغ است یا اصلا نمی‌خواهیم وقت زیادی صرف دویدن کنیم، این هدف به دردمان نمی‌خورد. کارهای زیاد دیگری هم هستند که می‌توانیم برای لاغر شدن انجام بدهیم و در وقت‌مان صرفه‌جویی کنیم.
        • اگر می‌خواهیم کتاب‌فروشی باز کنیم، اما تجربه‌ی کسب و کار نداریم، نمی‌توانیم بودجه‌ی مورد نیازمان را تأمین کنیم، در مورد این کار کوچک‌ترین دانشی نداریم و کلا اهل مطالعه و کتاب هم نیستیم، بعید است بتوانیم در این کار موفق باشیم.

        ۴. هدف‌هایمان را اولویت‌بندی کنیم

        چگونه هدف تعیین کنیم: هدف‌گذاری

        هر کدام از ما در هر زمانی از زندگی تعدادی هدف داریم که ممکن است در مرحله‌های مختلفی از تکامل باشند. باید به خوبی تصمیم بگیریم کدام هدف‌ها از بقیه مهم‌ترند و باید زودتر انجام شوند. هدف‌های زیاد باعث سردرگمی ما می‌شود، نمی‌توانیم آن‌طور که باید و شاید برای‌شان تلاش کنیم و ممکن است به آنها نرسیم. پس باید بدانیم چگونه هدف تعیین کنیم و برای‌شان اولویت قرار بدهیم.‌

        • شاید بتوانیم اولویت‌های مهم زندگی‌مان را تعیین کنیم. در این صورت اگر بعضی هدف‌های‌مان مخالف همدیگر باشند هم می‌توانیم تمرکز کنیم. باید بین انجام یک یا دو هدف کوچک و یک اولویت مهم زندگی‌مان انتخاب کنیم. خب معلوم است دیگر! اولویت اول زندگی‌مان خیلی مهم‌تر است.
        • اگر هدف‌مان تناسب اندام است و برای رسیدن به آن خوردن غذاهای سالم، دوی ۵ کیلومتر و سه بار در هفته شنای یک کیلومتر را تعیین کرده‌ایم، ممکن است متوجه شویم وقت کافی برای انجام همه‌ی این کارها را با هم نداریم. پس باید اولویت‌بندی کنیم: اگر می‌خواهیم در مسابقات دوی کشوری شرکت کنیم دوی ۵ کیلومتر نسبت به شنا مهم‌تر است. تغذیه‌ی سالم را بهتر است ادامه بدهیم، چون علاوه بر اینکه برای سلامتی‌مان خوب است به هدف‌مان هم کمک می‌کند.
        • اگر می‌خواهیم کتاب‌فروشی خودمان را تأسیس کنیم، قبل از اینکه کتاب و لوازم مورد نیازمان را بخرید، باید حتما مجوز بگیریم و از بابت وام هم خیال‌مان راحت باشد.

          ۵. پیشرفت‌مان را بررسی کنیم

          می‌توانیم پیشرفت‌های کاری و شخصی‌مان را در یک دفتر ثبت کنیم. با این کار هر زمان به میزان رشد و پیشرفت هدف‌مان نگاه کنیم انگیزه‌مان بیشتر می‌شود. در واقع خودمان را برای ادامه‌ی کار تشویق می‌کنیم. ولی اول باید راه‌های پیشرفت در زندگی را به خوبی فرا بگیریم.

          • وجود یک دوست در مسیر رسیدن به هدف بسیار خوب است. مثلا، وقتی برای یک مسابقه‌ی بزرگ آماده می‌شویم، اگر دوستی داشته باشیم که مرتبا او را ببینیم و با او ورزش کنیم می‌توانیم پیشرفت‌مان را به خوبی بسنجیم.
          • اگر برای مسابقه‌ی دوی کشوری آماده می‌شویم، می‌توانیم یک دفتر یادداشت داشته باشیم و میزان دویدن، زمان و احساس‌مان را در آن بنویسیم. وقتی در کارمان پیشرفت کنیم، اعتمادبه‌نفس‌مان بیشتر می‌شود و هر بار که به عقب نگاه کنیم از وضعیت‌ فعلی‌مان خوشحال می‌شویم.
          • ثبت پیشرفت در مورد کسب و کار کمی سخت است، اما خب می‌توانیم هدف‌های اصلی و فرعی‌مان را بنویسیم بعد بعضی‌ها را خط بزنیم و مشخص کنیم که هر کدام از این هدف‌ها چه زمانی عملی می‌شوند تا از پیشرفت‌مان باخبر شویم.

            ۶. هدف‌هایمان را بسنجیم

            وقتی به هدف‌های تعیین شده رسیدیم از خودمان تجلیل کنیم و برای خودمان جشن بگیریم.

            • مثلا اگر برای اولین بار ۵ کیلومتر دویده‌‌ایم، از تکمیل این هدف شکرگزار باشیم. حتی اگر این کار در مقایسه با شرکت در مسابقه‌ی دوی کشوری خیلی کوچک باشد.
            • قطعا وقتی برای اولین بار در کتاب‌فروشی‌مان را باز می‌کنیم و اولین کتاب‌مان را می‌فروشیم از خوشحالی در پوست خودمان نمی‌گنجیم و این خودش یک جشن درست و حسابی است، چون به هدف‌مان خیلی نزدیک هستیم.

            ۷. به هدف‌گذاری ادامه بدهیم

            چگونه هدف تعیین کنیم: پیوستگی

            وقتی به هدف‌های شده رسیدیم، حتی هدف‌های اصلی زندگی‌مان، باز هم دل‌مان می‌خواهد پیشرفت کنیم و هدف‌های جدیدی تعیین کنیم.

            • وقتی در مسابقه‌ی دوی کشوری شرکت کردیم، باید تصمیم بگیریم بعدا چه کاری می‌خواهیم انجام بدهیم. می‌خواهیم در یک مسابقه‌ی دیگر شرکت کنیم و مقام بهتری بدست بیاوریم؟ دوست داریم در المپیک شرکت کنیم؟ یا می‌خواهیم به مسابقه‌های کوچک‌تر در حد چند کیلومتر برگردیم؟
            • وقتی کتاب‌فروشی‌مان را افتتاح کردیم، آیا می‌خواهیم یک کافه‌کتاب یا شعبه‌ی دیگر هم تأسیس کنیم؟ پول بیشتری در بیاوریم؟ شعبه‌های بیشتری داشته باشیم و برای جلب مشتری یک کافی‌شاپ کنار کتاب‌فروشی‌مان باز کنیم؟
منبع: چطور
  • هادی اولورچی نیا
  • ۰
  • ۰

استرس چه کم چه زیاد، به یکی از واقعیت‌های زندگی تبدیل شده است. روزهایی هست که با استرس بحران‌های مالی، استرس پیر شدن (برای خودمان یا پدر و مادر عزیزمان)، تنهایی، مشکلات سلامتی، قبولی در دانشگاه یا کار پیدا کردن مواجه هستید. ممکن است مجبور به تحمل فشار کاری زیادی شوید، چون در غیر این صورت مشکلات استرس‌زای زیاد دیگری برایتان پیش می‌آید. ممکن است ناچار به جدایی از شریک زندگیتان شده باشید یا شخصی را که برایتان عزیز بوده از دست داده باشید. در زندگی روزمره هم ممکن است با ترافیک، خانه‌ی به‌هم‌ریخته و چندین ساعت سروکله زدن با بچه‌ها مواجه باشید، یا اصلاً کافی‌ است تلویزیون را روشن کنید تا از هزار و یک جور اخبار بد و سریال‌های گریه‌دار، دچار استرس شوید.

استرس شما از هر چیزی که ناشی شده باشد، دست‌تنها نمی‌توانید با آن مبارزه کنید و به ابزارهایی نیاز دارید. این ۶ روش را امتحان کنید، البته امتحانشان را قبلاً پس داده‌اند و به شما کمک می‌کنند سریع‌تر از شر استرس رها شوید و از اثرات مخربش بهبود یابید.

مدیریت استرس

  • هادی اولورچی نیا
  • ۰
  • ۰

خوشبینی

گاهی در زندگی به ‌نظر می‌رسد که به بن‌بست رسیده‌‌اید یا بر سر دوراهی قرار گرفته‌اید. شاید هم احساس کنید به جاده‌ای رسیده‌اید که به ناکجاآباد می‌رود. فرقی نمی‌کند در چه مرحله‌ای از زندگی باشید؛ هر جا که احساس کنید خوشحال نیستید یا نمی‌دانید چطور باید ادامه بدهید، بایستید و به راهی که آمده‌اید نگاه کنید.

به خاطر می‌آورم که در دوران دبیرستان فکر می‌کردم باید شغلی انتخاب کنم که برای ۵۰-۶۰ سال آینده خوشبختی‌ام را تضمین کند! چقدر به خودم سخت گرفته بودم! آدم چطور می‌تواند بداند چه چیزی او را تا آخر عمر خوشحال می‌کند؟ آنهم وقتی شانزده سال بیشتر ندارد و هنوز تماشای «فوتبالیست‌ها» به هیجانش می‌آورد؟ پیش‌بینی وضع پنج سال بعد هم نشدنی است، چه برسد به تمام عمر.

فرقی نمی‌کند چه کار یا مسیری را برای ادامه زندگی خود انتخاب کنیم، در هر حال مهم این است که بدانیم اولین گام به سوی خوشحالی و خوشبختی آینده، انتخاب درست مسیر است. برای این کار باید به چند نکته توجه کنید.

  • هادی اولورچی نیا
  • ۰
  • ۰

زبان بدن

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های فردی که برای موفقیت در بسیاری از جنبه‌های زندگی ضروری است، داشتن اعتماد به نفس است. افرادی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند، در محیط کار، موقعیت‌های اجتماعی و گرو‌ه‌هایی که عضو آن هستند، برجسته‌تر از دیگران به نظر می‌رسند. علاوه بر این، زبان بدن افراد با اعتماد به نفس نیز از ویژگی‌های خاصی برخوردار است که آنها را محکم‌تر و مطمئن‌تر نشان می‌دهد. این افراد به توانایی‌های خود کاملا ایمان دارند و نسبت به همتایان خود به جایگاه بالاتری دست می‌یابند.

  • هادی اولورچی نیا
  • ۰
  • ۰

زندگی هیچ‌کس خالی از فراز و نشیب نیست. مطمئنا در خلال روزهایی که زندگی به کام شما بوده است، طعم تلخ اتفاقات مأیوس‌کننده را هم چشیده‌اید. اما آیا هنگام مواجهه با سختی‌ها، نیمه‌ی پر لیوان را می‌بینید یا دائما به نیمه‌ی خالی لیوان توجه می‌کنید؟ با جواب دادن به این سؤال مشخص می‌شود چقدر در زندگی روزمره‌تان خوشبین یا بدبین هستید. اگر در جواب، شجاعانه اعتراف کردید که بخش قابل توجهی از نگرش‌تان در زندگی به زهر بدبینی آلوده است، حتما نیاز دارید با مطالعه‌ی راهکارهایی این عینک بدبینی را از چشمتان بردارید. با ما همراه باشید تا به اتفاق یاد بگیریم چگونه خوش بینی را چاشنی زندگی خود کنیم.

خوشبختی


  • هادی اولورچی نیا
  • ۰
  • ۰

اعتماد به نفس ابزاری است که ‌می‌توانید در زندگی روزمره برای هر کاری مثل افزایش اطمینان به خود، مدیریت ترس‌ها و انجام کارهایی که واقعا برایتان مهم هستند، از آن استفاده کنید، اما تعداد کمی از افراد می‌دانند اعتماد به نفس مثل یک عضله است و برای تقویتش باید همیشه از آن استفاده کرد، یعنی اگر آن را به کار نبرید، تحلیل خواهد رفت. به همین دلیل ۶۳ روش برای بالا بردن اعتماد به نفس معرفی می‌شود تا در این زمینه خبره شوید.اعتماد به نفس


  • هادی اولورچی نیا
  • ۰
  • ۰

دست‌های سرد که مانند تکه‌ای یخ شده است، پاهایی لرزان که هر کس نداند گمان می‌کند در حال شنیدن آهنگی با ریتم نواحی جنوب ایران هستید، صورتی که بی‌اغراق رنگ گچ شده است و دهانی که از کویر لوت هم خشک‌تر است! بله، خیلی از ما این احوال ناخوشایند را تجربه کرده‌ایم. وقتی اعتماد به نفس ما در مقابل دیگران به صفر یا منفی آن می‌رسد، نمی‌توانیم به راحتی حرف بزنیم و با دیگران معاشرت کنیم. حتی نمی‌توانیم با نزدیکان خود ارتباط مؤثر برقرار کنیم و درست و منطقی نظرمان را بگوییم یا در مجادلات از خود دفاع کنیم. شیوه‌ی ارتباط ما با دیگران، پیوند مستقیمی با میزان اعتماد به نفس ما دارد. برای اینکه به راحتی از احساسات و عقاید خود بگوییم و در مواقع لزوم مخالفت یا موافقت‌مان را اعلام کنیم باید اعتماد به نفس داشته باشیم. داشتن اعتماد به نفس در مقابل دیگران کلید موفقیت‌های فردی و اجتماعی است. با ما همراه باشید؛ در ادامه‌ی این مطلب با راهکارهایی آشنا می‌شوید که برای افزایش اعتماد به نفس‌ در مقابل دیگران به شما کمک شایانی می‌کند.

اعتماد به نفس


اعتماد به نفس در هر رابطه‌ای به‌ویژه در روابط دو طرفه و احساسی لازم است. فقدان این ویژگی موجب سوءِتفاهم، احساس درک نشدن و بی‌احترامی میان دو فرد می‌شود. اگر نتوانیم اعتماد به نفس خود را در مقابل دیگران افزایش بدهیم، حرف‌های ناگفته‌ی درون‌مان و احساساتی که قدرت ابرازشان را نداشته‌ایم به نفرت، اندوه و گاه حقارت تبدیل می‌شود. در مقابل با پرورش دادن این ویژگی در خود می‌توانیم در سخت‌ترین موقعیت‌ها اوضاع را مدیریت کنیم و حداقل مطمئن باشیم که در ارتباط از سمت ما کوتاهی و قصوری صورت نگرفته است. با افزایش اعتماد به نفس می‌توانیم در مقابل دیگران به راحتی و با صدای رسا صحبت کنیم، در صورت لزوم از دیگران درخواست کمک کنیم و با آنها معاشرت لذت‌بخشی داشته باشیم. اما چگونه؟ به موارد زیر توجه کنید و سعی کنید با به‌کارگیری آنها اعتماد به نفس خود را در مقابل دیگران افزایش بدهید.

۱. احساسات خود را بشناسید

برای افزایش اعتماد به نفس در مقابل دیگران احساسات خود را بشناسید

گاهی اوقات خودمان هم دقیقا نمی‌دانیم چه احساسی داریم. مثلا دیر کردن دوست‌مان سر قرار موجب عصبانیت ما می‌شود اما از آنجا که هیچ‌گاه احساسات خود را دقیقا نشناخته‌ایم و نحوه‌ی ابراز و مدیریت آنها را نیاموخته‌ایم، عصبانیت ما به خشم فروخورده‌ای بدل می‌شود که در جایی دیگر و به شکلی غیرمنطقی بروز می‌کند. در گام نخست اعتماد به نفس را در وجود خود پیدا کنید، جرئت داشته باشید احساساتی را که در شما شکل گرفته است، بشناسید، آنها را ریشه‌یابی کرده و در نهایت مسئله را حل کنید. اگر از دست دوستی که تأخیر کرده ناراحت هستید همان موقع آن را بیان کنید. علت ناراحتی خود را بشناسید و آن را قاطعانه و بدون زخم زبان و طعنه بیان کنید. وقتی بدزبانی می‌کنید و با طعنه و کنایه سعی می‌کنید آرامش بیابید، دیگران را می‌رنجانید و از خود دور می‌کنید.

۲. احساسات خود را کنترل کنید

در گام اول احساسات خود را شناختید، حالا باید تلاش کنید که در مواقع حساس آنها را به بهترین شکل مدیریت و کنترل کنید. اگر عصبانی هستید نفس عمیق بکشید، کمی صبر کنید و سعی کنید از عمق ناراحتی خود بکاهید و با تفکر واکنش نشان بدهید یا حتی زمانی که به شدت خوشحال هستید نیز سعی کنید احساسات خود را کنترل کنید. مدیریت هیجان‌های مثبت و منفی رفتار شما را صیقل می‌دهد و منجر به ابراز منطقی احساسات می‌شود.

۳. اهداف خود را تعریف کنید

برای افزایش اعتماد به نفس در مقابل دیگران اهداف خود را تعریف کنید

وقتی هدف خود را از نتیجه‌ی یک گفت‌و‌گو، بحث یا … بدانید، با اعتماد به نفس بیشتری در مقابل دیگران ظاهر می‌شوید. با خود روراست باشید؛ تا اینجا احساس خود را شناختید، آن را کنترل و مدیریت کردید و حالا باید بتوانید با شناخت هدف خود از ابراز احساس‌تان، ارتباط مؤثری را با دیگران شکل بدهید. اگر به علت تأخیر دوست‌تان ناراحتید و می‌خواهید در این باره به او تذکر بدهید، در پی چه هستید؟ نتیجه‌ی مطلوب و مورد نظر شما چیست؟ دوست دارید با گوشزد کردن این اشتباه از رفتارهای این‌چنینی او در آینده جلوگیری کنید یا این تأخیر تأثیر چندانی روی برنامه‌های شما نداشته است و صرفا کمی خشمگین شده‌اید و می‌خواهید به عبارت خودمانی دق‌دلی‌تان را خالی کنید؟ در هر حال باید چشم‌اندازی از نتیجه‌ای که در سر دارید را بشناسید و متناسب با آنچه می‌خواهید در خاتمه‌ی بحث به آن برسید، صحبت و ابراز احساسات کنید. این روند یعنی شناسایی احساسات، مدیریت صحیح آنها و شناخت نتایج حاصل از ابرازشان، فرایندی منطقی است که باعث می‌شود در مقابل دیگران اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید و نتیجه‌ی منطق و تأملی است که در رفتارتان به‌کار گرفته‌اید.

۴. یادتان نرود که هر نکته مکانی دارد

وقتی می‌خواهید درباره‌ی مشکلی با دوست خود صحبت کنید، باید بدانید که «هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد.» طبیعتا مطرح کردن موضوع در حضور دیگران درست و منطقی نیست. برای اینکه حرف‌‌هایتان خریدار داشته باشد باید در مکان و وقت مناسب مشکل را بازگو کنید. موقعیت‌شناس باشید و قبل از حرف زدن فکر کنید تا دیگران بیشتر روی شما حساب کنند. وقتی دیگران به حرف‌های شما اهمیت بدهند، اعتماد به نفس‌تان ناخودآگاه بالاتر می‌رود. پس اگر طرف مقابل شما عجله دارد، حواسش پرت است و … سکوت کنید و بیهوده ارزش خود و کلام‌تان را پایین نیاورید.

۵. صحبت کردن را با خود تمرین کنید

شاید کمی مسخره به نظر برسد اما آنچه را که تصمیم دارید در مقابل دیگران بگویید، با صدای بلند و رسا تمرین کنید یا حرف‌هایتان را بنویسید. این کار نوعی برنامه‌ریزی غیرمستقیم است که از آشفتگی در مقابل جمع جلوگیری می‌کند و باعث افزایش اعتماد به نفس‌تان در مقابل دیگران می‌شود. وقتی بدانید که می‌خواهید چه چیزی بگویید، اعتماد به نفس و کنترل بیشتری خواهید داشت. با صدای رسا، شمرده و آرام حرف بزنید و از هیچ‌کس و هیچ‌چیز نترسید و خجالت نکشید. شما بهترین هستید، چرا که نه؟

۶. به زبان بدن توجه کنید

برای افزایش اعتماد به نفس در مقابل دیگران به زبان بدن توجه کنید

ارتباطات غیرکلامی مانند زبان بدن و حالات صورت در نشان دادن اعتماد به نفس خیلی مهم هستند. تماس چشمی در ارتباطات معجزه می‌کند. وقتی با آرامش و مهربانی به افراد نگاه می‌کنید، دیگران به شما اعتماد می‌کنند و نتیجه ی اعتماد و راحتیِ آنها، بالا رفتن اعتماد به نفس شماست. دیگران را با اسم کوچک صدا بزنید، در هنگام صحبت کردن به آنها نگاه کنید، همیشه لبخند بزنید و سعی کنید فردی مثبت باشید و این انرژی خوب را در ظاهرتان نیز نشان بدهید. اگر به زمین نگاه کنید و از تماس چشمی بپرهیزید، خجالتی و ساده به نظر می‌رسید و دیگران روی شما حساب نمی‌کنند. راست و مستقیم راه بروید. جلوی آینه بایستید و حالات صورت خود را هنگام حرف زدن بررسی کنید. به حالات چهره‌ی خود هنگام خشم، ناراحتی یا دیدن و شنیدن چیزی چندش‌آور دقت کنید و ببینید آیا واکنش‌های صورت و بدن‌تان دقیقا احساسات درونی‌تان را منعکس می‌کند؟ بعضی مواقع زبان بدن و ابزارهای غیرکلامی ارتباطات، دقیقا احساسات و نظرات درونی افراد را آشکار نمی‌کنند و این مسئله موجب سوءِتفاهم می‌شود. پس شناسایی حرکات و حالات صورت و بدن گام مؤثری در بهبود ارتباطات و در نتیجه افزایش اعتماد به نفس شماست. اگر در برابر دیگران واکنش‌های دقیقی داشته باشید، می‌توانید با اعتماد به نفس بیشتری با آنها معاشرت کنید.

۷. شنونده‌ی خوبی باشید

برای افزایش اعتماد به نفس در مقابل دیگران شنونده خوبی باشید

افراد با اعتماد به نفس بالا، شنونده‌های خوبی هستند. این افراد با آرامش و صبر به دیگران گوش می‌کنند و با واکنش‌های مناسب مانند تأییدهای به‌موقع یا بیان عبارات دوستانه همراهی و احترام خود را نسبت به دیگران نشان می‌دهند. البته این اصلا به معنای موافقت همیشگی و تأیید بی‌چون و چرای دیگران نیست بلکه منظور ایجاد درک متقابل است. هنگام گوش دادن به حرف‌های دیگران باید به آنها نشان بدهید که برایشان ارزش و اهمیت قائل هستید. حتی اگر با آنها مخالفید، شنونده‌‌ی آرامی باشید. اجازه بدهید دیگران متوجه بشوند که شما علی‌رغم تفاوت‌ها و اختلاف نظرها، موقعیت آنها را درک می‌کنید. واکنش‌های منطقی از گوش دادن مؤثر نشئت می‌گیرند. وقتی کنترل اعصاب‌ خود را از دست می‌دهیم و فقط می‌خواهیم حرف خودمان را به کرسی بنشانیم، نتایج تأسف‌برانگیز و شرم‌آوری به بار می‌آید. کوبیدن در پشت سر، فریاد زدن بر سر اطرافیان بی‌نوا، گریه کردن بی‌مورد و … واکنش‌‌های غیرمنطقی افرادی است که گوش کردن به دیگران را یاد نگرفته‌اند.

۸. صفر و یکی نگاه نکنیم

بعضی‌ها معتقدند یا همه یا هیچ. دیدگاه صفر و یکی شما را محدود می‌کند و باعث می‌شود همیشه در اضطراب باشید. واقعیت این است که بسیاری از مفاهیم عمیق زندگی نسبی هستند و در بیشتر لحظات زندگی شرایط تصمیم‌گیری کاملا اقتضایی است، یعنی بنا به اقتضای موقعیت، نتایج، رفتارها و کیفیت ارتباطات گوناگون خواهد بود. پس این‌قدر در مورد همه چیز احکام کلی صادر نکنید. انعطاف‌پذیر باشید، وسواس و لجاجت برای رسیدن به نظرات شخصی ثابت را کنار بگذارید و بپذیرید که گاهی باید به جریان سیال زندگی دل بسپارید. مثلا وقتی می‌گویید دخترم همیشه نامنظم است، «همیشه» او را از تغییر و بهبود دلسرد می‌کند. منعطف باشید و حکم کلی ندهید.

۹. به جای «اما» از «و» استفاده کنید

برای افزایش اعتماد به نفس مهربان باشید

«اما» واژه‌ای خاکستری است. چرا؟ چون گاهی این قابلیت را دارد که تمام ویژگی‌های مثبت را زیر سؤال ببرد و همه‌ی امیدهای شکل گرفته را متزلزل کند. اگر هزار صفحه در مورد ویژگی‌های مثبت یک فرد بنویسید ولی در انتها واژه‌ی دلهره‌آور «اما» را اضافه کنید، در واقع همه آن تعاریف و امیدها از بین می‌رود. برقراری ارتباط خوب با دیگران و محبوبیت میان آنها باعث شکل‌گیری اعتماد می‌شود و این انرژی مثبت اعتماد به نفس شما را بالا می‌برد. اگر می‌خواهید در مقابل دیگران اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید از به کار بردن کلمه‌ی «اما» بپرهیزید و به جای آن از «و» استفاده کنید. مثلا به همکار خود بگویید: «کار امروزت فوق‌العاده بود و فقط باید گزارشت رو ویرایش کنی» و یا به برادر خود بگویید: «دوچرخه سواریت عالیه و فقط باید بیشتر روی تعادلت کار کنی.» اما و اگر به‌کار نبرید و دیگران را دلسرد نکنید. در این دنیای پر رمز و راز، صحبت کردن و دلگرمی دادن ما به یکدیگر نگرانی‌ها و دل‌مشغولی‌هایمان را کمتر می‌کند.

برای افزایش اعتماد به نفس در مقابل دیگران باید به درک درستی از خود و آنها برسید. همان‌طور که دیدید رشد همه‌ی ما به یکدیگر وابسته است. ما در صورتی در روابط فردی و اجتماعی خود موفق خواهیم بود که ضمن تلاش برای توسعه‌ی ویژگی‌های مثبت فردی، در پی رشد و موفقیت دیگران نیز باشیم. زندگی گروهی ما به اندازه‌ی زندگی فردی‌مان اهمیت دارد. انسان‌ها زنجیره‌ای به هم پیوسته هستند و رفتار هر یک از ما در نهایت بر تمام افراد این کره‌ی خاکی تأثیر می‌گذارد. افزایش اعتماد به نفس در مقابل دیگران نیز مانند تمام ویژگی‌های خوب دیگر، دست‌یافتنی است و تنها به کمی تمرین و تلاش نیاز دارد.

منبع: چطور


  • هادی اولورچی نیا
  • ۰
  • ۰

همه‌ی ما همواره در جست‌وجوی خوشبختی هستیم. هر روز تصمیماتی می‌گیریم که بر چگونگی فکر و احساس ما درباره‌ی خودمان اثر می‌گذارند. ما معمولا باور داریم که تصمیمات خوبی می‌گیریم؛ تصمیماتی که ما را به رفاه نزدیک‌تر خواهند کرد. همه‌ی ما به‌طور طبیعی خواهان اجتناب از ترس و فراهم کردن یک زندگی راحت و بی‌دغدغه هستیم. مشکل این‌ است که گاهی‌اوقات انتخاب‌های ما برخلاف انتظار، اندوه و اضطراب ما را بیشتر می‌کنند. در واقع، گرفتار عادات بدی می‌شویم که به ما آسیب می‌رسانند و رضایت و شادی‌مان را می‌گیرند. با سرکوب‌کردن این ۱۰ عادت بد که در این نوشته خواهیم گفت، می‌توانید جلوی این چرخه‌ی منفی را بگیرید و شادی‌تان را دوباره به‌دست آورید.

خوشبختی

  • هادی اولورچی نیا
  • ۰
  • ۰

اعتماد به نفس

همه‌ی ما در ابتدای سال نو با خود عهد بسته‌ایم که بیشتر بر اهداف‌مان تمرکز کنیم و تحولات زیادی را در زندگی خود ایجاد نماییم. اما این عادت همیشگی ماست و چند روزی که از ابتدای سال نو می‌گذرد، به‌سرعت زیر همه‌ی آن عهد و پیمان‌ها می‌زنیم و روز از نو و روزی از نو! ما به دنبال شادی بیشتر در زندگی هستیم، مگر نه؟ و خیلی از ما فکر می‌کنیم که برای ایجاد شادی بیشتر در زندگی باید منتظر معجزه بود؛ یا اینکه شادی واقعی یعنی پول زیاد. اما نباید یادمان برود که اگر از درون شاد نباشیم و انگیزه و انرژی کافی را نداشته باشیم، هر چقدر هم پول داشته باشیم شاد نخواهیم بود. اگر می‌خواهید بدانید که چطور می‌توان زندگی شاد داشت، در ادامه‌ی این مقاله با ما همراه باشید.

اگر می‌خواهید شادتر باشید، می‌توانید این نکات را در زندگی خود به کار ببندید:‌

۱. اجتماعی باشید و با دیگران تماس فیزیکی برقرار کنید

تماس فیزیکی با کسی که دوستش دارید به‌صورت خودکار استرس را از بین می‌برد. در آغوش گرفتن و گرفتن دست‌ افرادی که دوست‌شان دارید باعث درمان هر دوی‌ شما می‌شود. درواقع طی مطالعه‌ای که توسط ژورنال پزشکی مکمل و جایگزین انجام شد، محققان دریافته‌اند که ماساژ می‌تواند سیستم ایمنی بدن و رضایت از زندگیرا افزایش دهد. شما می‌توانید با یک ماساژ حرفه‌ای از مزایای سیستم ایمنی بهره‌مند شوید. اگر دوست یا شریک زندگی‌تان نمی‌تواند به‌خوبی شما را ماساژ دهد، نزد یک ماساژور حرفه‌ای بروید.

۲. بخشنده باشید

راه‌هایی هرچند کوچک پیدا کنید تا به دیگران چیزی ببخشید. به جای اینکه حرف بزنید، گوش شنوایی داشته باشید، به‌ دوستی که نیازمند است کمک کنید یا در خیریه‌ی محل خود مشغول شوید. با این کارها به مشکلات خود از دیدی دیگر نگاه خواهید کرد و وقتی بفهمید که قادرید با کمک خود چه تغییری در زندگی دیگران ایجاد کنید، حس بهتری نسبت به خود خواهید داشت.

۳. شبکه‌ی دوستان‌تان را تقویت کنید

دوستان شاد و پرنشاط - زندگی شاد

دوستی و رفاقت مانند یک رابطه‌ی عاشقانه به تقویت و مراقبت نیاز دارد. اگر رفاقت را نادیده بگیرید، دوست‌تان را از دست خواهید داد. سعی کنید که با دوستان‌تان به‌طور مرتب دیدار کنید. اگر مجرد یا متأهل هستید، می‌توانید آخر هفته‌ها به‌صورت دوره‌ای به همراه دوستان‌تان به تماشای فوتبال یا برنامه‌های تلویزیونی بپردازید یا به رستورانی بروید و غذای مورد علاقه‌تان را میل کنید. نکته‌ی مهم این است که رفاقت‌هایی پایدار و استوار داشته باشید تا با کمک آنها بر چالش‌های زندگی فائق آیید.

۴. آخر هفته‌ها در خانه نمانید و بزنید بیرون

فعالیت‌های آخر هفته، مثل پیک‌نیک‌های کوچک، برای تقویت ذهن و بدن شما اهمیت دارند. لازم نیست سفری گران‌قیمت داشته‌ باشید تا اثرگذار باشد، بلکه نکته‌ی مهم این است که کار جدید و تازه‌ای را انجام دهید:‌ با دوستان یا خانواده‌تان به پارک نزدیک خانه‌تان بروید و هوای تازه وارد ریه‌هایتان کنید و تعاملات اجتماعی داشته باشید.

۵. خاطره بسازید

تحقیقات نشان می‌دهند که تجربه‌‌ا‌ی که از کارها به دست می‌آوریم نسبت به خود کارها، ما را شادتر می‌کنند. مثلا حتی وقتی از خانه بیرون می‌روید و آنطور که انتظار داشتید به شما خوش نمی‌گذرد، باید به یاد داشته باشید که دیگران تنها لحظات شیرین آن روز را به یاد خواهند آورد، نه تلخی‌ها یا اتفاقات ناگوارش را.

۶. معنویت را وارد زندگی کنید

آیا خود را فردی معنوی می‌دانید؟ با رفتن به مسجد، کلیسا یا قرائت قرآن یا کتب مقدس دیگر می‌توانید هم تعاملات اجتماعی خود را ارتقا دهید و هم معنویت را وارد زندگی‌تان کنید. مکان‌ها و شبکه‌های دینی و معنوی می‌توانند فعالیت‌هایی ساده و ارزان برای خانواده‌ها فراهم کنند و به هنگام بحران و نیاز، دست یاری به سوی شما دراز کنند. این مکان‌ها می‌توانند در مواقعی که به دنبال شغلی جدید هستید، ارتباطاتی را شکل دهند.

۷. آداب و رسوم خانوادگی را پاس بدارید

سنت‌های خانوادگی، یک حس همبستگی را با خانواده‌تان ایجاد خواهند کرد و به تبعِ آن حس امنیتی را به دست خواهید آورد که در مواقع دشوارِ زندگی می‌تواند به شما کمک کند. اینکه بدانید تنها نیستید و خانواده‌ای بزرگ دارید، اعتماد‌ به‌ نفس شما را بسیار افزایش می‌دهد. تعطیلات فرصتی را فراهم می‌کند تا دور هم جمع شوید و سنت‌های خانوادگی را پاس بدارید.

۸. تحرک بیشتری داشته باشد


اینکه تمام روز یک جا بنشینید اصلا برای ذهن و بدن‌تان خوب نیست. هر موقع که از خواب بیدار شدید، بلند شوید و چند دقیقه‌ای راه بروید و هر روز هنگام ناهار قدم بزنید.

همچنین می‌توانید با دوستان و همکاران‌تان به‌صورت دسته‌جمعی اکیپ پیاده‌روی درست کنید یا ورزش موردعلاقه‌تان را دنبال نمایید. در یک کلاس ورزشی ثبت نام کنید. وقتی تناسب بدن‌تان را افزایش دادید، می‌توانید دوندگی را هم به برنامه‌ی پیاده‌روی‌تان اضافه کنید. دوندگی باعث رها شدن هورمون اِندورفین می‌شود و حس خوبی به شما می‌دهد.

۹. لبخند زدن را تمرین کنید

با یک تمرین بسیار آسان می‌توانید مغزتان را گول بزنید تا حس شادی کند:‌ فقط لبخند بزنید. باور ندارید؟ خب امتحانش کنید! علت این شادی این است که در برنامه‌ریزی عصبی-زبان‌شناختی، یک محرک (که در اینجا لبخند است) به مغز علامت می‌دهد تا همان احساساتی را تجربه کند که به هنگام استفاده از آن عضلات تجربه می‌کرد.

۱۰. هم خانه‌تکانی کنید هم ذهن‌تکانی

راهی پیدا کنید تا هر روز خانه‌تکانی کنید و از شر وسایل غیرضروری خلاص شوید. وسایل اضافی درون اتاق خواب خود را تخلیه کنید تا هم جا بازتر شود و هم اتاق برای خوابیدن و استراحت دنج‌تر و آرام‌تر شود. قبوض صورت‌حساب‌تان را هم قشنگ بتکانید تا به لحاظ مالی آسودگی خاطر پیدا کنید. کمد لباس‌هایتان را هم مرتب کنید تا صبح‌ها عزا نگیرید. مکان‌های زیادی در خانه و دفتر کارتان وجود دارند که می‌توانید آنها را مرتب و تمیز کنید. روزانه یک ربع وقت خود را به خانه‌تکانی اختصاص دهید و یادتان باشد که همیشه سخت‌ترین مرحله‌ی کار آغاز کردن آن است. وقتی دور و برتان خلوت و خانه و زندگی‌تان مرتب شد، از این همه حس خوب شگفت‌زده خواهید شد.

۱۱. «عدد جادویی خواب» خود را بیابید

طبق مطالعه‌ای که در Harvard Business Reiview منتشر شده است، به‌نظر می‌رسد که عدد جادوییِ ساعات مورد نیاز برای خواب در اکثر بزرگسالان، هفت ساعت در طول شب است. خواب کافی شما را قادر خواهد ساخت تا بهتر کار کنید و بر چالش‌های روزمره‌ی زندگی بیشتر فائق آیید. حتی اگر یک ساعت کمتر از این مقدار بخوابید، سلامت‌تان به خطر خواهد افتاد.

۱۲. مراقب میزان مصرف کافئین باشید

اگر به‌سختی خواب‌تان می‌برد، احتمال دارد که در مصرف کافئین زیاده‌روی می‌کنید. مصرف نوشیدنی‌های کافئین‌دار را کم کنید و خود را مقید کنید تا تنها اول صبح آنها را بنوشید. و اگر با این کار باز هم خواب‌تان نبرد، کلا مصرف این نوشیدنی‌ها را قطع کنید و به جای آن از نوشیدنی‌هایی نظیر قهوه‌ی بدون کافئین یا چای گیاهی استفاده نمایید. یادتان باشد که بسیاری از نوشابه‌ها و نوشیدنی‌های انرژی‌زا و همچنین بسیاری از شکلات‌ها و غذاهایی که در آنها شکلات به کار رفته است، حاوی کافئین هستند.

۱۳. حداقل یک ساعت قبل از خواب ریلکس کنید

برای اینکه واقعا ریلکس کنید، حداقل یک ساعت قبل از خواب اینترنت را به‌کلی قطع کنید و درست وقتی که می‌خواهید بخوابید، ورزش نکنید چرا که جریان خون‌تان بالا می‌رود. شما برای خوابیدن به ذهنی آرام نیاز دارید، بنابراین تلویزیون ببینید، کتاب و مجله بخوانید تا کم‌کم خواب‌تان ببرد. برخی فکر می‌کنند که دوش‌گرفتن خواب را از سر می‌‌پراند، بنابراین دوش را به صبح اول وقت موکول کنید و درعوض قبل از خواب چند دقیقه‌ای در وان حمام بمانید.

۱۴. از مصرف چربی‌های اشباع‌شده پرهیز کنید

تحقیقات نشان داده‌اند که خوردن غذاهای حاوی اسیدهای اشباع‌شده شما را افسرده می‌کند. این چربی‌ها در بسیاری از غذاهای فراوری‌شده به کار می‌روند اما برای اینکه مطمئن شوید باید برچسب غذاها را مطالعه کنید. اسیدهای اشباع در مواد اولیه‌ی غذاهایی وجود دارند که در آنها کلمه‌ی «هیدروژنه» به چشم می‌خورد. بسیاری از برندهای مارگارین امروزه عاری از چربی‌های اشباع هستند و این نکته به‌صورت بزرگ در اطلاعات برچسب آنها دیده می‌شود. هرچند بسیاری از غذاهای پخته‌شده و حتی کیک‌ها ترکیبی از چربی‌های اشباع دارند. پس به جای غذاهای فراوری‌شده، از میوه و سبزی تازه و ارگانیک استفاده کنید و به جای استفاده از ترکیبات آماده‌ی کیک و شیرینی، خودتان دست به کار شوید.

۱۵. ویتامین بیشتری مصرف کنید

در برنامه‌ی غذایی خود، غذاهای حاوی ویتامین را بگنجانید. این غذاها نه تنها شما را سالم‌تر و باانرژی‌تر می‌کنند بلکه بسیاری از آنها با استرس نیز مقابله می‌کنند.

هفته‌ای یک‌ بار غذایی جدید و سرشار از ویتامین و مواد مغذی را امتحان کنید. برای نمونه می‌توانید ماهی سالمون، قارچ، کلم بروکلی، آووکادو، لوبیا، گردو و حبوبات را به غذای خود اضافه کنید.

۱۶. در طبیعت قدم بزنید

پارک‌های مصنوعی و جنگلی گزینه‌ی خوبی هستند اما مناطق طبیعی‌تر گزینه‌های بهتری هستند. وقتی در طبیعت راه می‌روید به صداها و بوها توجه کنید. پنج چیز را پیدا کنید که آنقدر برایتان عجیب است که می‌خواهید راجع‌به آن با کسی صحبت کنید. همچنین می‌توانید از طبیعت عکس و فیلم بگیرید. حتی وقتی درون شهر هم هستید به آسمان نگاهی بیندازید.

۱۷. خاک‌بازی کنید


دستان‌تان را در خاک فرو ببرید. می‌توانید این کار را در کنار ساحل یا هنگام باغبانی انجام دهید؛ فرقی ندارد – مهم این است که این کار ممکن است شما را شادتر کند. علت این شادی، ارگانیسم‌های بسیار ریز موجود در خاک هستند که وارد پوست‌تان می‌شوند. آنها به مغزتان فرمان می‌دهند تا سروتونین بیشتری ترشح کند – سروتونین یک انتقال‌دهنده‌ی عصبی است که خلق و خو را بهبود می‌بخشد.

۱۸. آفتاب بگیرید

بسیاری از افراد، دارای اختلال عاطفی فصلی هستند؛ بدین معنی که در فصولی که آفتاب کمتر است افسرده می‌شوند. حتی اگر شما به این اختلال دچار نباشید، ممکن است که از فقدان آفتاب و نور خورشید تأثیر بپذیرید. حداقل روزی یک ربع بیرون بروید؛ می‌توانید در یک روز سرد قدم بزنید تا حداقل نور آفتاب به صورت‌تان بخورد. نور خورشید به بدن شما کمک می‌کند تا ویتامین ‌D تولید کند، ویتامینی که بسیاری از مردم از کمبود آن رنج می‌برند.

۱۹. با تفریح احساسات‌ و هیجانات‌تان را خالی کنید

خواه تیم مورد علاقه‌تان را تشویق می‌کنید یا در تعطیلات دیوانه‌بازی در می‌آورید باید بدانید که کار خوبی می‌کنید، چرا که انجام مداوم این کارها شما را آرام‌تر می‌کند. در اروپای قرون وسطی، تعطیلات سوپاپ اطمینان کشاورزان بود تا با تخلیه‌ی هیجانات خود فکر شورش را از سر بیرون کنند. البته شما کشاورز شورشی نیستید. اما می‌توانید مهمانی برگزار کنید و طی آن هیجانات خود را تخلیه کنید. در آن حین زندگی را هم جدی نگیرید.

۲۰. بازی کنید

با دوست و خانواده‌ی خود بازی کنید. با تفنگ‌های آب‌پاش به هم شلیک کنید، مسابقه‌ی دو بگذارید، حباب‌بازی کنید، گلوله‌ی برفی به سمت هم پرت کنید، روی برف سُر بخورید، طناب بزنید و با گِل و ماسه قلعه بسازید. شب‌ها با خانواده‌ی خود جمع شوید و بازی‌های تخته‌ای انجام دهید و بخندید. هر کاری که شما را به‌صورت خودجوش به خنده می‌اندازد انجام دهید.

و سخن آخر

اگر سعی دارید که شادتر و سالم‌تر باشید، ایجاد تغییرات ضروری به عهده‌ی خود شماست. کار خود را با نکاتی آغاز کنید که برایتان جذابیت بیشتری دارند و بقیه‌ی نکات را هر از گاهی به کار ببندید. دفتر یادداشتی داشته باشید و تغییراتی را که در زندگی خود ایجاد کرده‌اید در آن بنویسید و بیان کنید که چطور توانسته‌اند به شما کمک کنند. وقتی ناامید می‌شوید مطالبی را که یادداشت کرده‌اید مرور کنید تا به خود یادآوری نمایید که چه کارهایی کرده‌اید.

فکر می‌کنید که چه کارهای دیگری را می‌توان برای شادتر بودن انجام داد که در این لیست نیامده است؟ آیا شما برای شادتر بودن نکات دیگری دارید که با ما در میان بگذارید؟

منبع: چطور

  • هادی اولورچی نیا